تصویری: کلمه دیگری برای سستی چیست؟
2024 نویسنده: Stanley Ellington | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-16 00:16
کلمات مربوط به سستی
نفس کشیدن، ریلکس کردن، لاغر شدن، تار شدن، کاهش، فروکش کردن، کاهش، فروکش کردن، آتروفی، پژمرده شدن، کاهش، محو شدن، سست شدن، کوچک شدن، ضعیف شدن، کاهش، کاهش، نرم شدن، مهار کردن، زوال.
به طور مشابه، کلمه دیگری برای سستی چیست؟
کم شدن verbwaste away; مخروطی خاموش . کاهش دادن باته کوچکتر شود.
به همین ترتیب مترادف لقی چیست؟ تنبل، آهسته، ساکت، کند حرکت، شلوغ نیست، غیر فعال، صاف، افسرده، راکد. متضادها مشغول، پر رونق 5 بعضی سستی بازی تدافعی ویلا سهلانگیز، سهلانگیز، غفلتآمیز، بیاحتیاط، بیدقت، بیپروا، لغزش، بیکفایت، تنبل، ناکارآمد، بیکفایت، بیتوجه، بیاهمیت، بینظم، بینظم، بینظم.
با توجه به این، سستی به چه معناست؟
تعریف از سست شدن . 1: به انجام دادن چیزی با تلاش یا انرژی کمتر نسبت به قبل که تابستان گذشته به طور منظم ورزش می کردم، اما سست شده ام خاموش به تازگی. 2: کمتر فعال، زورگیر و غیره شوند. کسب و کار آنها سست شده است خاموش در ماه های اخیر
سست بودن به چه معناست؟
معنی از شل شدن به انگلیسی آهستهتر و با تلاش کمتر از حد معمول کار کردن، یا آهستهتر کار کردن: همه در پایان هفته سست میشوند. عدم تایید اگر گرفتار شوید دچار مشکل خواهید شد شل شدن در کار
توصیه شده:
عنوان دیگری برای مدیر چیست؟
برای نقشهای مدیریتی، عناوین معمولاً شامل اجرایی، مدیر، مدیر، سرپرست یا رئیس هستند
کلمه دیگری برای کاشت چیست؟
مترادف: جنگل، باغ، بیشه. بیشه، بیشه، باغ، مزرعه (اسم) باغ متشکل از یک چوب کوچک کشت شده بدون زیر درخت
کلمه دیگری برای اسپور چیست؟
مترادف ها زئوسپور کونیدیوسپور ماکروسپور زیگوسپور اندوسپور اسپور استراحتی اوسپور دانه سرخس میکروسپور آگامت کارپوسپور کلامیدوسپور مگاسپور کنیدیوم تتراسپور گرده آسیوسپور بازیدیوسپور آسکوسپور
کلمه دیگری برای مدیریت زمان چیست؟
با توجه به الگوریتمی که موتور شباهت کلمات را به حرکت در می آورد، 5 کلمه مرتبط برتر برای "مدیریت زمان" عبارتند از: مدیریت، مدیریت پروژه، تجزیه و تحلیل پارتو، dwight d. آیزنهاور و برنامه ریزی
کلمه دیگری برای ذخیره مجدد چیست؟
کلمات مربوط به بازیابی مجدد، تکرار، تمدید، ازسرگیری، احیای، طولانی کردن، بازگشایی، ادامه، بیان مجدد، برقراری مجدد، تأیید مجدد، تازه کردن، دوباره پر کردن، شاداب کردن، تقویت مجدد، ایجاد مجدد، نوسازی، بازسازی، احیا، دوباره سازی